Susa Web Tools
آذر 92 - بهشت و جهنم
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
بهشت و جهنم
جمعه 92 آذر 15 :: 11:56 عصر ::  نویسنده : ali farzadfar       

قیافه جهنمیان

« و من اعرض عن ذکری فان له معیشة ضنکا و نحشره یوم القیامه اعمی قال رب لم حشرتنی اعمی و قد کنت بصیرا» (طه/ 124-125)

« هر کس که از یاد من روی گردان شود، زندگی سخت و تنگی خواهد داشت و روز قیامت، او را کور و نابینا محشور می کنیم. می گوید: پروردگارا! چرا مرا نابینا محشور کردی من که بینا بودم؟!»

و در جای دیگر می فرماید:

«و من یظلل فلن تجد لهم اولیاء من دونه و نحشرههم یوم القیامة علی وجوههم عمیا و بکما و صما ماواهم جهنم کلما خبت زدناهم سعیرا» (اسراء / 97)

«هر کس را که خداوند گمراه کند، هدایتگری غیر از خدا برای ایشان نخواهی یافت؛ و روز قیامت آنها را بر صورتهایشان محشور می کنیم، در حالی که نابینا و کور و کرند و جایگاهشان جهنم است؛ هر زمان آتش آن فرو نشیند، شعله تازه ای بر آنان می افزاییم.»

«یوم تبتض وجوه و تسود وجوه فاماالذین اسودت وجوههم اکفرتم بعد ایمانکم فذقوا العذاب بما کنتم تکفرون» (آل عمران /106)

«روزی که بعضی از چهر ها سفید و بعضی از چهره ها تاریک و سیاه می گردد؛ اما به کسانی که صورتشان سیاه و تاریک و ظلمانی شده گفته می شود: آیا بعد از ایمان، کافر شدید؟ پس بچشید عذاب را به سبب آنچه کفر می ورزیدید.»

«تری الذین کذبوا علی الله وجوههم مسودة» (زمر / 60)

«کسانی را که به خداوند دروغ بستند می بینی که صورتهایشان سیاه است.»

قیافه اهل جهنم به قدری سیاه می شود که مثل تکه ای از شب ظلمانی می گردد.

و در آیه دیگر می فرماید: «تلفح وجوههم النار و هم فیها کالحون» (مومنون /104)

«شعله های سوزان آتش همچون شمشیر به صورتهایشان نواخته می شود و در دوزخ چهره ای عبوس دادند.»

بعضی از مفسرین می گویند وقتی چندین عذاب به اهل آتش رسید لبهایشان جمع می شود و دندانهایشان دیده می شود، شبیه میمون و بوزینه.»

امام باقر علیه السلام می فرماید:«در صورت اهل جهنم شبیه صورت میمون مو می روید.» (بحار، ج8 ،مبحث جهنم)

و در روایت است که: «اینان کور و کر و لال وارد جهنم می شوند.»

و در روایت دیگری آمده که: «اهل جهنم به صورت حیوان وارد جهنم می شوند؛ بعضی به صورت میمون بعضی به صورت خوک، بعضی به صورت سگ و بعضی به صورت حیوانات درنده و خزنده و گزنده دیگر.»

امام باقر علیه السلام می فرماید: «بدن اهل جهنم خیلی عظیم و بزرگ می شود به طوری که رانهایشان به اندازه کوه می شود. ( تا عذاب را بیشتر و بهتر بچشند) » (بحار، ج8، مبحث نار)

از پیامبر اکرم روایت شده که فرموده اند: اهل عذاب ده صنف و شکل محشور می شوند: «صنفی به صورت میمون و بوزینگان، صنفی به صورت خوک، صنفی به صورت معکوس، یعنی سرشان روی زمین و پاهایشان به طرف بالا که بدین صورت روی آتش کشیده می شوند. صنفی کور. گروهی کر و لال. گروهی در حال جویدن زبانشان که چرک و خون از آن جاری است. برخی با دستان و پاهای بریده، و گروهی بسته بر نخلهایی از آتش. و برخی در حالی که جبه ها و لباسهایی از قطران و آتش پوشیده اند.» (بحار، ج8، مبحث نار)

 

 

+ نوشته شده توسط ابوالفضل در و ساعت | نظر بدهید
  
آبها و نوشیدنیهای جهنم (قسمت دوم)

 

2_ماء صدید:

«و خاب کل جبار عنید من ورائه جهنم و یسقی من ماء صدید یتجرعه و لایکاد یسیغه و یاتیه الموت من کل مکان و ما هو بمیت و من ورائه عذاب غلیظ» (ابراهیم/15_17)

«گردن کشان و جباران، نومید و نابود می شوند و در جهنم، جرعه جرعه از ماء صدید خورانده می شوند؛ چون خودشان مایل به خوردن آن نیستند وقتی این آب متعفن را خوردند حاضرند بمیرند اما مرگی در کار نیست بلکه باید آماده شوند برای عذاب شدیدتر؛ و فرشتگان عذاب، آنان را با غل و زنجیر به طرف آتش می برند.»

«ماء صدید» خون و چرک که از فروج زنان زانیه در جهنم خارج می شود که هم خیلی کثیف است، هم بدبو و هم در حال جوش، که پیامبر اکرم می فرماید: «وقتی این آب را به اهل جهنم نزدیک می کنند از شدت حرارتش پوست سر و صورتشان در آن می ریزد و وقتی بیاشامند اندرونشان قطعه قطعه شود.» (کفایة الموحدین، باب نار)

 

3_غسّاق:

«لا یذوقون فیها بردا و لا شرابا الا حمیما و غساقا» (نبا / 24_25)

«جهنمیان آب خنک و گوارا نمی چشند بلکه آب حمیم و غسّاق می نوشند.»

مفسرین می گویند: غسّاق، چشمه ای است در جهنم که آبش در نهری جاری است که زهر کشنده و سمومات مارها و عقربهای جهنم به آن ریخته می شود و حتی چرک دیده های اهل جهنم هم داخل آن می ریزد و از نظر داغی هم مثل مس گداخته است؛ چون با آتش جهنم داغ شده که اگر ذره ای از آتش جهنم به روی کوههای دنیا گذاشته شود همه کوهها آب می شود.

و در آیه دیگر فرموده: «هذا فلیذوقوه حمیم و غسّاق» (ص / 57)

« این نوشابه حمیم و غسّاق است (دو مایع سوزان و تیره رنگ) که باید از آن بچشند.»

در روایت است که پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «اگر یک دلو از ماء غسّاق جهم را در دنیا بریزند، بوی گند و تعفن آن سراسر دنیا را می گیرد و تمام اهل دنیا از تعفن آن، متعفن و نابود خواهند شد.»

 

4_ آنیه:

«تصلی نارا حمیة تسقی من عین آنیة» (غاشیه / 4_5)

«در آتش سوزان وارد می گردند و از چشمه ای بسیار داغ نوشانیده می شوند.»

«آنیه»، چشمه ای است سوزناک در جهنم که امام باقر عیله السلام می فرماید: « اشتعال شعله های جهنم از این چشمه است؛ همه وادی های اتش گاهی خاموش می شود، اما آتش این چشمه همیشه فروزان است و همیشه آبش در حال جوش است.»

«یطوفون بینها و بین حمیم ءان» (الرحمن / 44)

امام باقر عیله السلام می فرماید: چشمه آنیه به دریایی می ریزد و چشمه حمیم به دریایی دیگر و اهل جهنم داخل این دریاها غوطه ورند گاهی به دریای حمیم می روند و گاهی به دریای آنیه و بین اینها در حال طوافند.

حتی ابرهایی بالای این دریاها هست که وقتی شدت تشنگی و حرارت اینها به اوج می رسد، ملائکه عذاب به اینها می گویند: چه می خواهید؟ می گویند: آب سرد و خنک.

در این هنگام از این ابرها، سنگهای آتش زا و کرمها و حیوانات و درندگان آتش زا برایشان می بارد که بدنشان می سوزد و شکسته و متلاشی و خرد می گردد؛ پناه بر خدا.

+ نوشته شده توسط ابوالفضل در و ساعت | 2 نظر
 

آبها و نوشیدنیهای جهنم (قسمت اول)

«و اعتدنا لظالمین نارا احاط بهم سرادقها آوان یستغیثوا یغاثو بماء کالمهل یشوی الوجوه بئس الشراب و ساءت مرتفقا» (کهف-29)

ما برای ستمگران آتشی آماده کرده ایم که سراپرده اش آنان را از هر سو احاطه کرده است و اگر تقاضای آب کنند، آبی برای آنان می آورند که همچون فلز گداخته صورتها را بریان میکند! چه بد نوشیدنی و چه بد محل اجتماعی است.

وقتی اهل جهنم غذایشان را که از زقوم و ضریع و غسلین است خوردند و شکمشان مملو از آتش شد از شدت حرارت و سوزش اندرون خود، دست به دامن ملائکه عذاب می شوند تا آبی به آنها دهند که آتش درونشان را خاموش کند؛ آنان نیز به خواسته اینها جواب داده و آبی که مثل مس و آهن ذوب شده است می دهند که وقتی نزدیک آن آب می شوند پوست سر و صورتشان از حرارت و سوزش آن توی آب می ریزد اما ناچار این آب را بخورند، وقتی هم که خوردند تمام امعاء و احشای داخل بدنشان را می سوزاند و آب میکند.

حرارت و تعفن آبهای جهنم

«اگر یکی از اهل دوزخ را به دنیا برگردانند و در آتش دنیا قرار دهند به خواب راحتی می رود. شما انگشت خویش را داخل آب جوش بگذارید، ببینید چقدر می توانید تحمل کنیدغ حالا این دست در آب جوش گذاشتن است نه خوردن آن، بنابراین، اگر تحمل این آب جوش دنیا را ندارید که با آتش دنیا به جوش امده، آتشی که 70 بار آتش جهنم را با آب خاموش کرده اند تا شده اتش دنیا. پس چگونه تحمل خواهید کرد که رسول اکرم(ص) به اباذر غقاری فرمود:« اگر سطلی از چرک دوزخ را در مشرق بریزند، مغز کسانی را که در مغرب زمین زندگی می کنند به جوش می آورد و اگر جهنم به خروش آید ملک مقرّب و پیامبر مرسلی نمی ماند مگر اینکه به زانو در می آید و می گوید: پروردگارا نجات خود را می خواهم. حتی ابراهیم علیه السلام اسحاق، فرزند خود را از یاد می برد و میگوید: «یا رب انی خلیلک ابراهیم فلا تنسنی» یعنی: خدایا من خلیل تو ابراهیم هستم مرا فراموش مکن.» (خلوتی با خویش،ص50 با اضافات)

 

آبهای جهنم عبارتند از:

1_ ماء حمیم:

«لهم شراب من حمیم و عذاب الیم» (انعام/70 ، یونس/4)

ماء حمیم یعنی آب جوشان که در آیه فرموده:

«و ان یستغیثوا یغاثوا بماء کالمهل یشوی الوجوه بئس الشراب»

این آب، مثل «مُهل» است؛ مفسرین گفته اند: «مُهل» یعنی فلز ذوب شده یا مس گداخته شده یا آب سیاه رنگ در حال جوش یا قیر در حال جوش یا ماده سمی در حال گداخته شدن که وقتی به این آب نزدیک می شوند، پوست صورتشان می ریزد. می فرماید: چه بد نوشیدنی است این آب.

وقتی این آب را خوردند، ملائکه عذاب، مقداری هم روی سرشان می ریزند:

«یصب من فوق روسهم الحمیم» (حج/19) ماء حمیم به صورت نهری در روی جهنم جاری است تا همیشه در دسترس جهنمیان باشد.

«فشاربون شرب الحمیم» (واقعه/55)

شتر معمولا دیر تشنه می شود؛ چون ذخیره آب دارد اما وقتی ذخیره اش تمام شود خیلی تشنه می شود مخصوصا که به مرض تشنگی و استسقا مبتلا باشد، وقتی به آب برسد با هیجان تمام آب می خورد. خداوند می فرماید: اهل جهنم نیز از حرارت جهنم و خصوصا بعد از خوردن زقوم و ضریع: به قدری تشنه می شوند که وقتی به آب حمیم می رسند مثل شتر تشنه آ می خورند.

«فنزل من حمیم» (واقعه/93)

با آب جوشان حمیم از او پذیرایی می شود.

در بخش طعام و غذای جهنم نیز گفتیم که کلمه «نُزُل» به معنای پذیرایی از مهمانان است یعنی چیزهایی را که معمولا آماده می کنند تا به محض ورود میهمانان، از ایشان پذیرایی نمایند را عرب «نُزُل» می گوید؛ در اینجا نیز کلمه «نُزُل» به کار رفته یعنی آنچه برای جهنمیان قبلا آماده شده که به محض ورودشان به جهنم از ایشان پذیرایی نمایند، زقوم و حمیم است.

کلمه «حمیم» در 15 آیه به کار رفته که عبارتند از:

انعام/70، یونس/4، حج/19، صافات/67، ص/57، مومن/18و 72، دخان/46و48، الرحمن/44، واقعه/42،54 و 93، محمد/15، و نبا/25 .




موضوع مطلب :


جمعه 92 آذر 15 :: 11:55 عصر ::  نویسنده : ali farzadfar       

غذا و طعام جهنمیان (قسمت اول)

1_زقوم:

ثم انکم ایها الضالون المکذبون لاکلون من شجر من زقوم فمالئون منها البطون.(واقعه/51-53)

«گمراهان و دروغگویان و تکذیب کنندگان قیامت و جهنم از درخت زقوم می خورند تا شکمشان پر شود.»

ان شجرة الزقوم طعام الاثیم کالمهل یغلی فی البطون کغلی الحمیم.(دخان 43-46)

«از درخت زقوم مسلما غذای گنهکاران است، همانند فلز گداخته در شکمها می جوشد.»

«مُهل» به مواد سفت در حال جوش یا ته نشین های روغن در حال جوش گفته می شود که زقوم در شکم گنهکاران همانند آن جوشش و غلیان دارد.« اذلک خیر نزلا ام شجرة الزقوم انا جعلناها فتنة للظالمین انها شجرة تخرج فی اصل الجحیم طلحها کانه رووس الشیاطین فانهم لاکلون منها فملئون منها البطون»(صافات/ 62-66) آیا نعمتهای بهشتی بهتر است یا درخت نفرت انگیز زقوم؟ ما آن را مایه آزمایش و درد و رنج ظالمان قرار دادیم. آن درختی است که از قعر جهنم می روید میوه آن مانند سرهای شیاطین است. آنها(مجرمان) از آن می خورند و شکمهایشان را از آن پر می کنند.

درخت زقوم آزمایشگاه ستمگران

درخت زقوم، درختی است که از قعر جهنم می روید و شاخ و برگهایش به همه طبقات جهنم می رود. میوه های آن بسیار خشن و ریز و تلخ و گندیده تر از هر مرداری است.

ابوجهل با شنیدن این آیه شروع به مسخره کرد و می گفت: هر درختی در آتش می سوزد این چه درختی است که توی آتش می روید؟

خداوند جوابش را با این آیه داد: «انا جعلناها فتنة للظالمین» ما این درخت را مورد آزمایش ستمگران قرار دادیم تا ببینیم این واقعیت را قبول می کنند که می شود درختی هم از توی آتش بروید و آتش آن درخت را نسوزاند یا نه؛ چنانچه در جهنم مار و عقرب هست که آتش جهنم آنها را نمی سوزاند. ولی ابو جهل و دیگران که این واقعیت را نپذیرفتند و شروع به مسخره کردند، از آزماتیش بیرون نیمدند و جایگاهشان جهنم و طعامشان زقوم خواهد بود.

تشبیه میوه زقوم به سرهای شیاطین

چرا خداوند میوه درخت زقوم را به سرهای شیاطین تشبیه کرده؟

جوابش این است که: انسان از شیاطین تصویر بدی در ذهنش دارد بر خلاف فرشته ها که انسان از آنان تصویر خوبی دارد و چون زشت ترین و بد قیافه ترین تصویر را انسان ها از شیاطین و مخصوصا از سر آنها دارند لذا خداوند هم شکوفه و میوه درخت زقوم را به سر شیاطین تشبیه کرده.

پذیرایی از جهنمیان

عرب به آنچه که انسان برای پذیرایی از میوه ها آماده می کند و با ورود میهمان از او پذیرایی می کند«نزُل» میگوید؛ بابراین، آنچه برای میهمانان جهنم آماده شده زقوم است که جهنمیان وقتی شدیدا گرسنه می شوند، می روند پیش خازن جهنم و درخواست طعام و غذا می کنند او هم اینها را به پیش درخت زقوم می برد، آنان از شدت گرسنگی، حرارت و بدبویی و بدمزه بودن آن را فراموش می کنند و آنقدر از زقوم می خورند تا شکمشان پر می شود؛ در این هنگام احساس می کنند که شکمشان پر از آتش است و امعاء و احشای بدنشان می سوزد، از خازن جهنم درخواست آب می کنند تا آتش درونشان را فرو نشاند، خازن جهنم آنان را به آب حمیم و صدید راهنمایی میکند.

کسی که در دنیا و آخرت زقوم می خورد

در مجمع البیان، ذیل جمله« شجرة الزقوم» گفته: روایت شده که: قریش وقتی این آیه را شنیدند گفتند: ما تا کنون چنین اسمی را نشنیده ایم و چنین درختی را نمی شناسیم. این زبعری می گوید: زقوم به زبان بربرها نام طعامی است که از خرما و کره درست می شود؛ و در روایتی به لغت اهل یمن آمده که ابوجهل به کنیز خود گفت: «زقمینا_برایمان زقوم بیاور» کنیز هم خرما و کره آورد، ابوجهل به رفقایش گفت: «تزقمو بهذا الذی یخوفکم به محمد_ از همین زقوم که محمد شما را از آن می ترساند بخورید.» محمد پنداشته که در آتش درخت سبز می شود و حال آنکه آتش، درخت را می سوزاند. در پاسخ وی این آیه آمد:

«انا جعلناها فتنة للظالمین.»«صافات» (مجمع البیان،ج8،ص465؛المیزان،ج17،ص215.)

ابوجهل قطعا از جمله کسانی است که در جهنم زقوم خواهد خورد؛ زیرا پیامبر اکرم را مسخره کرده و جواب قاطعی از خداوند گرفته

+ نوشته شده توسط ابوالفضل در و ساعت | نظر بدهید لباس جهنم

لباس اهل جهنم

« فالذین کفروا قطعت لهم ثیاب من نار»(حج/19)

« و ترب المجذمبن یومئذ مقربین فی الاصفاد سرابیلهم من ثطران و تغشی وجوههم النار»( ابراهیم/49-50)

«کسانی که کافر شدند لباسهایی از آتش برای آنها بریده می شود. در روز قیامت مجرمان را باهم در غل و زنجیر می بینی که لباسهایشان از ماده چسینده بد بوی اشتعال زاست و صورتهایشان را آتش می پوشاند.»

«قطران» نوعی ماده سیاه رنگ قابل اشتعال است، چیزی شبیه مخلوطی از قیر و بنزین که خیلی هم بد بو و بد منظر است و در آتش دوزخ سریعا آتش میگیرد و شعله ور می شود.

لباس اهل جهنم یا قطعه هایی از مس و آهن گداخته و سرخ شده است و یا قطران است.

امام باقر علیه السلام می فرمایند: به اهل جهنم هفتاد جامه از آتشس می پوشانند و کلاهی از آتش بر سرشان می گذارند.

جبرئیل هم به پیامبر اکرم عرض کرد که:" اگر یکی از پیراهن و سرابیل اهل جهنم بین زمین و آسمان آویزان شود تمام اهل زمین از بوی بد و حرارت آن می میرند، پیامبر اکرم(ص) با شنیدن این حرف گریه کرد. (اقتباس از بحار، ج8، باب النار)

با پوشیدن لباس تقوا از لباس جهنمی بر حذر باشیم

آنان که انسانیت و آدمیت را فراموش کنند و روزگار را به غفلت و جهل و پستی و دنائت و بردگی نسبت به هوی و هوس بگذرانند، و کاری جز مخالفت با خدا و خلق خدا و زورگویی و ستم نداشته باشند در دنیا دچار لباس جوع و خوف، و در آخرت گرفتار لباس و پوششی از سخت ترین عذاب خواهند شد.

(نحل/12)

« و خداوند بر شما حکایت کرد و مثل آورد شهری را که در آن امنیت کامل حکمفرما بود و اهلش در آسایش و اطمینان زندگی می کردند و از هر جانب روزی فراوان به آنها می رسید تا آن که اهل آن شهر نعمت خدا را کفران کردند، خدا هم به موجب آن کفران و معصیت، طعم گرسنگی و بیمناکی را به آنها چشاند.»

این چنین مردم که از نعمت های خداوند قدر دانی نمی کنند و به شکر گذاری بر نمی خیزند، و بلکه راه عصیان و کفر در پیشس گرفته و خود و محیط را آلوده به فساد می کنند، در قیامت به آنان لباس عذاب پوشانده می شود، چنانچه در قرآن مجید آمده است:

« و تری المجرمین یومئذ مقرنین فی الاصفاد سرابیلهم من قطران و تغشی وجوههم النار»(ابراهیم/49-50)

یعنی: و در آن روز بدکاران و گردنکشان را زیر زنجیر قهر خدا مشاهده خواهی کرد و خواهی دید که پیراهن های از مس گداخته آتشین بر تن دارند و چهره آنها در شعله آتش پنهان است.»

چه نیکوست که این چند روزه ی کوتاه عمر را ملبس به لباس تقوا شویم، و از لباس ظاهر هم جهت عبادت و خدمت به خلق و شکر حضرت حق استفاده کنیم، و از لباس طبیعی هم برای رضای دوست بهره بگیریم تا در آخرت از لباس بهشتی بر ما پوشانند، و از لباس عذاب در امان بمانیم.( عرفان اسلامی،ج4،ص23)

+ نوشته شده توسط ابوالفضل در و ساعت | نظر بدهید هیزم جهنم

هیزم آتش جهنم چیست؟

«فالتقو النار التی وقودها الناس و الحجارة»

بپرهیزید از آتشی که هیزمش مردم و سنگ است(بقره/24)

«یا ایها الذین آمنو قو انفسکم و اهلیکم نارا وقودها الناس و الحجارة»

خود و اهلتان را نگدارهید از آتشی که هیزمش انسانها و سنگ است.(تحریم/6)

مشابه این تعبیر در آیه 24 بقره و 10 آل عمران هم آمده است.

احتمالا مراد از سنگ که هیزم جهنم است، هر سنگی نیست، بلکه سنگهای آتش زاست؛ مثل سنگ کبریت و چخماق و زغال سنگ که هم آتش زاست و هم دوامشان زیاد است.

در این آیه شریفه می فرماید که: خود و خانواده و اهل و عیال خویش را نگهدارید از اینکه هیزم جهنم شوید.

در وایت آمده که: «انّ اشد الناس عذابا یوم القیامة من جهل اهله» شدیدترین مرم از نظر عذاب ، کسی است که به حال اهل بیت و زن و فرزندانش جاهل باشد و نداند که آنان چکار می کنند آیا نماز می خوانند یا نه؛ روزه می گیرند یا نه؛ با چه کسانی رفاقت و رفت و آمد دارند و ...؟!

و در روایت دیگری است که: « در روز قیامت چنین خانواده ای به بزرگشان که نسبت به حال آنان جاهل و بی تفاوت بوده و آنان را امر به معروف و نهی از منکر نکرده خواهند گفت: خدا به تو جزای خیر ندهد که واجبات و محرمات را به ما تعلیم نکردی و ما را از بدیها باز نداشتی و به نیکی ها وادار ننمودی در نتیجه هم خود و هم مارا از اهل عذاب کردی. ان گاه همگی وارد جهنم می شوند و هیزم آتش دوزخ می گردند.»

و اما فردی که هم خودش عامل به فرامین الهی باشد و هم خانواده اش را به کارهای نیک وا دارد در روایت است که: « در روز قیامت خانواده اش به او می گویند: خدا به تو جزای خیر دهد که در دنیا ما را امر به معروف و نهی از منکر کردی و بدان سبب ما را از عذاب الهی رهانیدی. پس او و اهل بیت و خانواده اش همگی وارد بهشت می شوند.»

«ان الذین کفرو لن تغنی عنهم اموالهم و لا اولادهم من الله شیئا و اولئک هم وقود النار»

یعنی: کسانی که کافر شدند ثروتها و فرزندانشان نمی تواند آنان را از عذاب خداوند باز دارد؛ و آنان هیزم جهنمند.( آل عمران/10)

«انکم و ما تعلون من دون الله حصب جهنم»

یعنی: شما بت پرستان و همه بتانی که از سنگ و چوب و ... ساخته اید و می پرستید هیزم جهنم هستید.( انبیا/ 98)

یعنی: همه آن مجسمه های سنگی را در آتش جهنم سرخ می کنند و شما بت پرستان را با همانها می سوزانند و عذاب می کنند.

بعضی می گویند: خداوند مجسمه های سنگی را به جهنم بیندازد چه فایده ای دارد؟

جوابش این است که: بر غم و اندوه و حسرت کفار افزوده می شود؛ زیرا آنان یک عمر این سنگهای بی خاصیت را که نه نفع داشتند و نه ضرر عبادت کردند حال که می بینند همان مجسمه های سنگی به داخل آتش جهنم پرتاب می شوند افسوس می خورند که چرا خدای یگانه را عبادت نکردند و به جای او این سنگها را پرستیدند.

بعضی هم گفته اند: مراد از« ما تعبدون من دون الله» شیاطین هستند که مردم را به عبادت غیر خدا فرا خواندند، مردم نیز از آنان اطاعت کردند؛ اینک آن شیاطین و این کافران و مشرکان همه شان هیزم آتش جهنم هستند.( بحار، ج8،ص235 و 251)

گریه کوه از ترس آتش جهنم

علی علیه السلام می فرماید: « ما با پیامبر اکرم از کنار کوهی رد می شدیم که دیدیم مقداری آب از این کوه جاری است. پیامبر اکرم خطاب به کوه فرمود: چرا گریه می کنی؟ گفت: ای رسول خدا! حضرت عیسی علیه السلام مردم را از آتشی می ترساند که هیزمش مردم و سنگهاست من می ترسم که از آن سنگها باشم. پیامبر اکرم فرمود: نترس، ان سنگ کبریت و چخماق است. در این حال آبی که از سنگ بر می آمد خشک شد.

(بحار،ج8،باب النار)

و از این عباس رویات شده که می گوید: جهنم و آتش، آن چنان نهیب و صدایی دارد که اگر احدی از سُکّان آسمانها و زمین، آن صدا و مهیب و نعره آتش را بشنود بی هوش و مدهوش خواهند شد و دفعة قالب تهی خواهند کرد.

آتش جهنم به قدری مهیب و دهشتناک است که وقتی درِ جهنم باز شود تکه های آتش همچون ستاره های آسمان به هر سو پرتاب می گردند و هر شراره ای از آتش، ابر بزرگی از آتش خواهد بود که همچون باران بر سر اهل جهنم خواهد ریخت.

در این حال قبلوب اهل جهنم پراکنده و عقلشان مات و مبهوت و حیران و سرگردان خواهد شد.

تمام انبیا و اولیا و عرفا از مشاهده چنین حالتهایی و از شدت غم و اندوه چنین روزی به خدا پناه برده اند.

آتش جهنم به قدری عظیم است که اگر حلقه ای از زنجیرهای آتشین آن را روی کوههای دنیا بگذارند همه آب خواهند شد. در جهنم اهل عذاب را با زنجیری خواهند بست که طولش 35 متر است. و زقوم و ضریعی که خوراک اهل جهنم است قطره ای از آنت به تمام دریاها و اقیانوسها ریخته شود تمام حیوانات از بوی بد آن خواهند مرد. (اقتباس از بحار، ج8، مبحث جهنم)

+ نوشته شده توسط ابوالفضل در و ساعت | نظر بدهید توصیف ملائکه عذاب جهنم
 

ملائکه عذاب و خازنان جهنم

(مدثر/31)

«ماموران دوزخ را فقط از فرشتگان قرار دادیم و تعداد آنها را جز برای آزمایش کافران معین نکردیم تا اهال کتاب یقین کنند و بر ایمان  مومنان بیافزایند و اهل کتاب و مومنان تردید به خود راه ندهند و بیمار دلان و کافران بگویند: خدا از این توصیف چه منظوری دارد؟! آری خداوند هر کس را بخواهد گمراه می سازد و هر کس را بخواهد هدایت می کند و لشکریان پروردگارت را جز او کسی نمی داند و این جز هشدار و تذکری برای انسانها نیست.»

تعداد ملائکه عذاب

علیها تسعة عشر.( مدثر/30)

ماموران جهنم، 19 نفر هستند.

علت اینکه عدد 19 را گفته و نه بیشتر و نه کمتر برای این است که در کتابهای یهود و نصاری تعداد ماموران جهنم 19 نفر آمده، قران هم این عدد را بکار برده تا مشرکان با دیدن این عدد به قرآن، ایمان بیاورند. و لذا در همین آیات هم فرموده که: ما بیان این عدد را مایه آزمایش کفار و مشرکان قرار دادیم.

تعداد اصلی ماموران دوزخ را غیر از خدا کسی نمی داند.

بعضی هم گفته اند که: عدد19 بدین جهت است که آخرین عدد آحاد،9 است و اولین عدد کثیر هم 10 است. لذات خداوند آخرین و بزرگترین عدد و کوچکترین عدد کثیر را آورده که معنایش تعداد زیاد است. بعضی از مفسرین هم گفته اند که: 19 نفر، سران و بزرگان ملائکه عذابند اما، ماموران پایین تر را خدا می داند چند نفرند. این دو معنا هر دو با آیه 31 سوره مدثر سازگار است که گفته تعداد آنان را خدا می داند.

شکل و شمایل و عملکرد ملائکه عذاب

« ان جهنم کانت مرصادا»( نبا/21)

جهنم در کمین گنهکاران است.

بعضی گفته اند: مراد این است که ملائکه عذاب در کمین اینان هستند تا به دستورات الهی عمل کنند.

علیها ملائکة غلاط شداد لا یعصون الله ما امرهم و یفعلون ما یومرون(تحریم/6)

بر آتش جهنم مامورانی از ملائکه گمارده شده اند که خیلی خشن و سخت گیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمیکنند و آنچه را که فرمان داده شده اند به طوری که کامل اجرا می نمایند.

ملائکه عذاب و مخصوصا خازن و مالک جهنم را خداوند از غیظ و غضب و خشم خودش آفریده که خیلی بدترکیب و بد قیافه و خشن و خیلی بد اخلاق هستند و از چشمانشان برق می جهد و از دهانشان آتش بیرون می آید و هرگز خنده بر لبنشان نقش نمی بندد و هرگز شوخی نمی کنند.

پیامبر اکرم وقتی در معراج از جهنم بازدید می کرد با دیدن خازن جهنم از او ترسید.

ملائکه عذاب منتظر دستور الهی هستند تا اهل عذاب را به اشد عذاب برسانند. هر چه اهل عذاب خواهش و التماس می کنند که ازخداوندبخواهید مقداری عذاب ما را تخفیف دهد؛ می گویند: ما نمی خواهیم و اجازه چنین در خواستی را هم نداریم خودتان بخواهید.

« قدرت فرشتگان عذاب به قدری زیاد است که هر کدام از آنان قدرت بلند کردن هفتاد هزار نفر را دارند که بلند می کنند و به طرف جهنم پرتاب می نمایند.

و در دست هر یک گرزی آهنین و آتشین است تا بر سر اهل عذاب بکوبند.»

(اقتباس از باب النار بحار، ج8)

ملائکه عذاب

در پاسخ به دستور خداوند برای عذاب اهل جهنم که فرموده:

حدوده فغلوه ثم الجحیم صلوة ثم فی سلیلة ذرعها سبعون ذراعا فاسلکوه( الحاقه/ 30-32)

هفتاد هزار ملک حرکت می کنند و اهل آتش را با غل و زنجیری که طولش 70 ذراع است بسته به طرف جهنم می کشند.

و در بعضی از روایات  است که: اینان از عذاب کردن اهل آتش لذت می برند؛ چون هم اطاعت از خداوند است و هم اذیت دشمنان خدا.

خازن و مالک جهنم

امام باقر علیه السلام می فرماید:« هنگامی که پیامبر اکرم به معراج رفت به هیچ آفریده ای از آفریدگان خداوند نمی گذشت مگر اینکه با لطف و سرور و خوش رویی با آن حضرت بر خورد می کردند، تا اینکه به آفریده ای برخورد کرد التفات و توجهی به حضرت نکرد و چیزی نگفت. پیامبر او را بسیار عبوس و چهره درهم کشیده یافت. به جبرئیل گفت: من تا کنون به هیچ مخلوق برخورد نکرده ام مگر اینکه با خوش رویی و ملاطفت و شاید با من برخورد کرده جز این، این کیست؟

جبرئیل گفت: این مالک و خازن جهنم است، خداوند او را چنین آفریده است.

(امالی صدوق، ص357)

در روایت دیگری چنین نقل شده:

«پیامبر اکرم فرمودند. به ملکی از ملائکه رسیدم که بزرگتر از او ندیده بودم اما خیلی کریه المنظر و بد چهره و غضب لود بود به جبرئیل گفتم: ای جبرئیل! این کیست که من از او ترسیدم؟ جبرئیل گفت: حق داری از او بترسی همه ما از او می ترسیم، این کالک و خازن جهنم است که هرگز نخندیده است و از آن روز که خداوند او را متولی جهنم کرده هر روز غیظ و غضب و خشم او بر دشمنان خدا و اهل معصیت زیادتر می شود تا اینکه خداوند به وسیله او از دشمنان خدا و اهل معصیت انتقام میگیرد. اگر بنا بود او به روی احدی بخندد به روی تو می خندید اما نمی خندد.»

(بحار،ج8، باب النار؛ کفایة الموحدین، مبحث جهنم.)

 

+ نوشته شده توسط ابوالفضل در و ساعت | 6 نظر
 

پرهیزکاران از جهنم در امانند

در انوار نعمانیه است که خداوند می فرماید: جهنم را خلق کردم، بسیار گرم و داغ و در آن انواع عذاب و نکال و سلاسل و اغلال و زقوم و حمیم و طعام و ضریع و شراب غسلین است. بندگان عرض کنند: خدایا! خلاص و نجات از این عذابها و شکنجه ها برای کیست و چه کسانی از این گرفتاریها و سختی ها راحت می شوند و معافند؟ می فرماید: متقیان که« ثم ننجی الذین اتقوا»(مریم/73)

از جهنم خبری می شونی        دستی از دور در آتش داری

پای در کوره حدادان نه          تا بدانی که چه بر سر داری

آتش دنیا کجا و آتش آخرت کجا

رسول خدا(ص) فرمود: اگر کافر را از آتش جهنم بیرون بیاورند در تنور آتش دنیا قرار دهند خواب راحتی می رود.

خداوند در قرآن می فرمایند: «نار حامیه» آتش گرم که آتش دنیا نسبت به آن سرد است. در همین دنیا نیز آتش مراتب دارد؛ آتش اکسیژن است و سوزش قیراب، بیا بالاتر آتش صاعقه که وقتی می زند کوه را متلاشی می کند و یا درخت قوی سبز را آتش می زند. و یا به دریا می خورد از آب می رود پایین، ماهیی زیر دریا را بریان می کند، خدایا! این چه حرارتی است که آب دریا هم خاموشش نمی کند؟!

جهنم هم آتشی است که هیچ چیز حتی آب هفت دریا هم آ ن را خاموش نمی کند ولی یک قطره هست که خاموشش میکند، در دسترس هم هست، قدر بدانید، یک قطره آب است که خرمنها آتش را خاموش میکند، آن، اشک چشم است؛ اگر مومن، حالی پیدا کند و از عذاب خدا ترسناک بشود، برس، دلش را به درد آورد، چشمش را گریان کند، دریاهای آتش جهنم را خاموش می نماید.

( زبدة القصص، ص158)

 

+ نوشته شده توسط ابوالفضل در و ساعت | نظر بدهید گریزی از جهنم به شیطان
کابینه و هیئت دولت شیطان

شیطان هم مانند شهروندان کشورها رئیس جمهور، دولت و کابینه ای دارد. و کابینه ی او مرکب از بیست نفر است. کارهای خود را با کمک آنها انجام می دهد. برای هر کاری وزیری تعیین کرده، به انحراف کشیدن مردم را به آن کابینه سپرده است. افراد کابینه اش از فرزندان خود او هستند. در هر صبح و شام تخت خود را می گذارد و بر آن می نشیند، افراد کابینه دورش جمع می شوند، او هم دستورهای لازم را به آنها می دهد، هر کس در پی ماموریت خود می رود. اسامی کابینه ی او از این قرار است.

1-وَلها یا وَهان: او مامور طهارت و نماز و عبادت است. او انسان را در طهارت و نماز وسوسه می کند و به شک می اندازد که این نماز باطل است؛ نمازی دیگر شروع کن، وضوی تو ناقص بود، دو مرتبه تجدید کن. گاهی هم در سجده در بدن انسان چیزی می دمد، به طوری که انسان خیال می کند وضوی او باطل شد و مجبور شود دو مرتبه وضو بگیرد.

2-هَفاف: ماموریت دارد که در بیابان ها و صحراها انسان را اذیت کند و برای ترسانیدن او را به وهم و خیال اندازد یا به شکل حیوانات گوناگون به نظر انسان در آید.

3-زلنبور(یا رکتبور): که آن موکّل بازاری ها است. لغویات و دروغ، قسم دروغ و مدح کردن متاع را نزد آنها زینت می دهد. آنها هم برای این که جنس خود را به فروش رسانند آن عمل را انجام می دهند.

4-ثبر: در وقتی که مصیبتی به انسان وارد می شود، صورت خراشیدن، سیلی به خود زدن، یقه لباس پاره کردن را برای انسان پسندیده جلوه می دهد.

5-ابیض: انبیا را وسوسه می کند. یا مامور به خشم در آوردن انسان است و غضب را پیش او موجه جلوه می دهد و به وسیله آن خونها ریخته می شود.

اعور: کارش تحریک شهوات در مردان و زنها است و آنها را به حرکت می آورد! و انسان را وادار به زنا می کند.

6-اعور: همان شیطانی است که برصیصای عابد را وسوسه کرد تا با دختری زنا کند و بعد او را به قتل برساند. روزی اعور پیش هود پیغمبر رفت، آن حضرت ضربه ای به چشم او زد، کج شد.

7-داسم: همواره مراقب خانه ها است. وقتی انسان داخل خانه شد و سلام نکرد و نام خدا بر زبان نیاورد، با او داخل می شود و آن قدر وسوسه می کند تا شرّ و وفتنه ایجاد نماید و اهل خانه را به جان هم اندازد. اگر انسان سر سفره غرا نشست و «بسم الله» نگفت با او غذا می خورد. هرگاه انسان داخل خانه شد و سلام نکرد و ناراحتی پیدا شد باید بگوید( داسم، داسم، اعوذ بالله منه)

8-مطرش یا مشوط و یا وشوط: کار او پراکندن اخبار دروغ یا دورغ هایی است که خود جعل کرده، در حالی که حقیقت ندارند.

9-قَنذَر: او نظارت بر زندگی افراد می کند. هر کس چهل روز در خانه خود طنبور داشته باشد، غیرت را از او بر می دارد، به طوری که انسان در برابر ناموس خود بی تفاوت می شود.

10-دهّار: ماموریت او آزار مومنان در خواب است. به طوری که انسان خواب های وحشتناک می بیند، یا در خواب به شکل زنان نامحرم در می آید و انسان را وسوسه می کند تا او را محتلم کند.

11-اقبض: وظیفه او تخم گذاری است. روزی سی عدد تخم می گذارد. ده عدد در مشرق ده عدد در مغرب و ده عدد در وسط زمین، از هر تخمی عده ای شیاطین و عفریت ها و غول ها و جن بیرون می آیند. که تمام آنها دشمن انسان اند.

12-تمریح: امام صداق علیه السلام فرمودند: برای ابلیس- در گمراه ساختن افراد- کمک کننده ای است به نام تمریح وی در آغاز شب بین مغرب و مشرق به وسوسه کردن، وقت مردم را پر می کند.

13-قزح: ابن کوا از امیرالمومنین  علیه السلام از قوس و قزح پرسید، حضرت فرمود: قوس و قزح مگو؟! زیرا نام شیطان «قزح» است بلکه بگو «قوس اله و قوس الرحمن»

14-زوّال: مرحوم کلینی از عطیه بن المعزام روایت کرده که وی گفت: در خدمت امام صداق علیه السلام بودم و از مردانی که داری مرض « اُبنه » بوده و هستند یاد کردم. حضرت فرمود: «زوال» پسر ابلیس با آنها مشارکت می کند و ایشان مبتلا به آن مرض می شوند.

15-لاقیس: او یکی از دختران شیطان است و کارش وادار کردن زنان به مساحقه و هم جنس بازی است. او مساحقه را به زنان قوم لوط یاد داد. یعقوب بن جعفر می گوید: مردی از حضرت صادق علیه السلام از مساحقه بازی زن با زن دیگر- پرسید: حضرت در حالی که تکیه کرده بود نشست و فرمود: زن زیر و زن رو- هر دو ملعون اند. پس از آن فرمود: خدا بکشد لاقیس دختر ابلیس را که چنین عمل زشتی را برای زن ها اورد. آن مرد گفت: این کار اهل عراق است؟ حضرت فرمود: سوگند به خدا که این عمل در زمان رسول خدا(ص) بود قبل از آن که در عراق باشد.

16-مُتکَوِّن: شکل خود را تغییر می دهد و خود را به صورت بزرگ و کوچک در می آورد و مردم را گول می زند و به این وسیله آنان را وادار به گناه می کند.

17-مُذَهّب: خود را به صورت های مختلفی در می آورد، مگر به صورت پیغمبر و یا وصی او. مردم را به هر وسیله که بتواند گمراه می کند.

18-خنزب: بین نمازگزار و نمازش حایل می شود، یعنی توجه قلب را از وی برطرف می کند. در خبر است که عثمان بن ابی العاص بن بشر در خدمت حضرت رسول(ص) عرض کرد: شیطان بین نماز و قرائت من حایل می شود- یعنی حضور قلب را از من می گیرد- حضرت جواب داد: نامش شیطان خنزب است . پس هر زمان از او ترسیدی به خدا پناه ببر.

19-مِقلاص: موّکل قمار است. قمار بازها همه به دستور او رفتار می کنند. به وسیله قمار و برد و باخت اختلاف و دشمنی در میان آنان به وجود می آورد.

20-طَرطَبه: یکی از دختران آن ملعون می باشد. کار او وادار کردن زنان به زنا است و هم جنس بازی را به آنان تلقین می کند.

با توجه به مطالب فوق به دست می آید که ابلیس به صورت یک فرمانده ویران گر که نقش فرماندهی را به عهده دارد فرمان میدهد و بچه هایش در اجرای دستورات او می کوشند و با تلاش ها و تغییر شکل ها ی مختلف، جوامع انسانی را به بدبختی می کشانند.

( سفینة، ج 1، ص100؛ شیطان در کمینگاه، ص119)




موضوع مطلب :


جمعه 92 آذر 15 :: 11:54 عصر ::  نویسنده : ali farzadfar       

خدای تعالی می فرماید: «و ان جهنم لموعدهم اجمعین لها سبعة ابواب لکل باب منهم جزء مقسوم» یعنی « به درستی که دوزخ جایگاه کافران است که همه آنها در آن جمع شوند و برای دوزخ هفت در است که از هر دری طایفه ایی را در آورند.»

حق سبحانه و تعالی به موسی خطاب کرد که : ای موسی! دوزخ را هفت طبقه آفریدیم در هر طبقه، هفتاد هزار کوشک از آتش است و در هر کوشکی، هفتاد هزار خانه از آتش است. و درازی و پهنای هر تابوتی هفت برابر دنیا می باشد. و در هرتابوتی هفتاد هزار عقرب و هفتاد هزار مار است. و هر ماری به بزرگی کوه سیناست.

ای موسی بدان و آگاه باش که همه غافلان، بخیلان، زناکاران، رباخواران، شراب خواران، سخن چینان و دروغ گویان را در آن جمع گردانم و در آن خانه ها در آورم و برایشان مارها و کژدمان مسلط گردانم که ایشان را بگزند تا بدانند کتابهایی که خدای تعالی فرستاده بر حق بوده و جمله پیغمبران بر حق بودند.

یا موسی می خواهی که باز هم صفت دوزخ را بگویم؟ موسی گفت: بلی پروردگار! جواب آمد که یا موسی بدان و آگاه باش که دوزخ را هفت طبقه در زیر یکدیگر آفریدیم، چنانچه هفت آسمان و زمین را در کوچکترین طبقه آن اندازند چنان باشد که انگشتری را در دریای محیط انداخته باشند.

بار دیگر خطاب  رسید که: ای موسی اگر دستور دهم تا یک شخص از جهنم بیرون آید و در مشرق باشد تمام اهل مغرب از گرمی آتش آن بمیرند. ای موسی بدان و آگاه باش که احوال و عقوبت اهل جهنم را از هزار یکی با تو بیان نکردم.

حضرت رسول(ص) رویات است که فرموده: در شب معراج خدای تعالی دوزخ را بر من عرضه کرد، جمعی از ملائکه دوزخ را با هیبت زیاد دیدم که هر یک گرزی از آتش در دست داشتند و اهل دوزخ را عذابی سخت می کردند، قومی را لبهایشان را می بریدند و قومی را پشت و پهلویشان را داغ می کردند و بعضی را زنجیرها و غلهای آتشین در گردن نهاده بودند.

و نیز از حضرت رسول(ص) منقول است که فرمود: روزی از برادرم جبرئیل احوال جهنم را پرسیدم در جواب من گفت: ای محمد! به آن خدایی که تو را به رسالت برای خلق فرستاده که اگر یک زره گرمی آتش دوزخ بر زمین بیفتد هر چه در زمین است همه را بسوزاند و همه ی آبها و غذاها را تلخ کند. و اگر جامه جهنمیان را در میان آسمان و زمین بیاویزند اهل مشرق و مغرب، همه از بوی گند آن بمیرند.

( سراج القلوب، ص125)

دوزخ سوزان و پر مار آفرید           از برای کافر زشت پلید

هم برای فاسقان و فاجران              اندرو باشد عذابی بس شدید

جهنم با هفتاد هزار مهار آورده می شود

در تفسیر برهان است که: چون آیه ی « وجیی ءَ یومئذ بجهنم» نازل شد صورت حضرت رسول اکرم(ص) تغییر کرد به طوری که بر همه نمایان شد. این حالت حضرت برای اصحاب بزرگ آمد و برایشان سخت گذشت؛ یکی از آنان به خدمت حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب رفت و عرض کرد: از تغییر کردن حال حضرت رسول الله(ص) معلوم می شود که خبر تازه ای است. جناب امیر علیه السلام آمد و عرض کرد:

پدر و مادرم فدایت یا رسول الله امروز چه پیش آمدی شده است؟ فرمود: جبرئیل لیه السلام آمد و آیه « وجیی ءَ یومئذ بجهنم» را خواند ( یعنی جهنم آورده می شود). حضرت علی علیه السلام گفت: عرض کردم: جهنم چگونه آورده می شود؟ فرمود: در حالتی آورده می شود که با هفتاد هزار مهار کشیده می شود و هر مهاری را هم هفتاد هزار ملک گرفته و در دست هر ملکی پتکی از آهن؛ پس آن را با مهارها و زنجیرهایش می کشند و برای آن پاهای کلفت و محکمی است که هر پایی به مسافت هزار سال راه از سالهای دنیا است و دارای سی هزار سر است. در هر سری سی هزار دهن و در هر دهنی سی زهار دندان و هر دندانی سی هزار برابر کوه احد و در هر دهن دولب است و هر لبی مطابق یک طبقه دنیا و در هرلبی زنجیزی است که هففتاد زهار ملک آن را می کشند که اگر خدا امر فرماید که همه دنیا و آسمانها را و آنچه در آنها و در بین آنهاست لقمه کند و فرو برد هر آینه برایش آسان باشد.

در آن هنگام جهنم جزع و فزع نماید و با خوف و ترسی کشیده شود و همه ترسش از خدای تعالی است، پس از آن گوید: ای ملائکه پروردگارم شماها را قسم می دهم آیا می دانید که خدا چه اراده دارد با من بکند، آیا من گناهی کرده ام که مستوجب عذاب شده ام؟ همه ملائکه گویند: ای جهنم! ما هم بی اطلاع هستیم. جهنم می ایستد و شیهه می زند و اضطراب می کند و شرارع آتش از آن می جهد که اگر رها شود و جلوگیری نشود همه اهل محشر را می سوزاند، همه اینها از ترس الهی است.

آنگاه از جانب حضرت حق ندا آید که: آرام باش ای جهنم بر تو باکی نیست؛ من تو را خلق نکردم که عذاب کنم تو را برای عذاب و شکنجه دیگران آفریدم.

(تفسیر برهان، ج4، ص459.)

 

 

+ نوشته شده توسط ابوالفضل در و ساعت | یک نظر

ترس امیرالمومنین (ع) ازجهنم

حضرت علی علیه السلام عرض میکند: یارب و انت تعلم ضعفی عن قلیل من بلاء الدنیا و عقوباتها و ما یجری فیها من المکاره علی اهلها علی ان ذلک بلاء و مکروه قلیل مکثه یسیر بقائه قصیر مدته فکیف احتمالی لبلاء الآخرة و جلیل وقوع المکاره فیها و هو بلاء تطول مدته و یدوم مقامه و لا یخفف عن اهله لانه لا یکون الا عن غضبک و انتقامک و سخطک و هذا ما لا تقوم له السموات و الارض یا سیدی فکیف لی و انا عبدک الضعیف ...

خدایا تو ناتوانی مرا در برابر اندکی از بلای دنیا و گرفتاریهایش و آنچه در آن جریان دارد از مکروهات بر اهل دنیا می دانی. با اینکه بلای دنیا بلای ناپسندی است که درنگ آن کم و ناچیز و دوام آن اندک و زمانش کوتاه است. پس چگونه است تحمل و باور من در بلای آخرت و بزرگی واقعیّات مکروهه وآن، که بلایی است که مدتش طولانی و پایداریش همیشگی بوده و هیچ تخفیفی به اهل آن داده نمی شود؛ زیرا که جز از خشم و انتقام و غضب تو بر نمی خیزد. این بلا چنان است که حتی آسمانها و زمین، تاب تحمل آن را ندارند، پس ای آقای من، حال من ضعیف چگونه خواهد بود؟

خدایا من از کدامین کارهایم به تو شکایت کنم و برای کدوم یک از آنها گریه و زاری کنم، برای عذاب دردناک و شدت آن، یا برای بسیاری بلا و گرفتاری و طولانی بودن مدت آن؟

آیا بعد از اینکه معتقد به وحدانیت تو شدم و دلم به نور معرفت تو منور گشت و زبانم به ذکرت گویا گردید مرا در آتش دوزخت معذّب می کنی و بین من و بین دشمنانت در آتش جهنم جمع می کنی و بین من و اولیایت جدایی می افکنی؟

خدایا اگر بتوانم در جهنم به عذابت صبر کنم اما چگونه بر جدایی از تو صبر نمیام؟ اگر بتوانم به حرارت آتشت صبر کنم اما چگونه بر چشم پوشی از کرامت و بزرگواریت صبر نمیام؟ خدایا چگونه در دوزخ ساکن شوم در حالی که به عفو و بخششت امیدوارم؟ خدایا اگر مرا به جهنم ببری در آنجا همانند عزیز گم کردگان برایت گریه می کنم و ضجه می زنم و تو را می خوانم.

خدایا آیا راضی می شوی که بنده مسلمانت به خاطر مخالفتش در جهنم زندانی شود و طعم عذابهای آن را بچشد و در طبقات جهنم حبس گردد و در صورتی که با زبان اهل توحید تو را می خواند و ضجه می زند و به تو متوسل می شود؟ چگونه آتش دوزخ او را شکنجه کند در حالی که به فضل تو امیدوار است؟ و چگونه شراره های آتش ، او را بسوزاند در صورتی که تو صدایش را می شنوی وجایش را می بینی؟ و چگونه زوزه آتش او را احاطه کند و حال آنکه تو ناتوانی او را می دانی؟ و چگونه در طبقات جهنم مضطرب و حیران و سرگردان بغلتد در صورتی که تو به صدق گفتار او آگاهی؟ و چگونه ماموران آتش او را زجر دهند در حالی که تو را با ندای یا رب می خواند؟ و چگونه او را در جهنم رها می کنی در صورتی که او به آزادی تو امید بسته است؟

هیهات که گمان ما به تو غیر از این باشد، تو جهنم را برای موحدان قرار ندادی بلکه قسم خورده ای که منکران و ملحدان و دشمنان خودت را در آن قرار دهی و جهنم را پراز کافران جن و انس بنمایی. و دشمنانت را مخلّد در آن کنی و الا اگر غیر از این بود جهنم را خاموش و سرد می کردی.

(فرازهایی از دعای کمیل)

به آقایت علی نگاه کن

بچه دو سه ساله نمی فهمد مار چیست و با مار بازی می کند، حق هم دارد؛ چون نمی شناسد و نمیداند مار چیست و چه سم کشنده ای دارد، اما همین بچه اگر همراه پدرش باشد و ماری بیاید می بیند تا مار آمد پدر فرار کرد و وسائل دفاع تهیه دید، بچه نیز به تقلید پدر، فرار می کند. پیش از اینکه وضع پدر را ببیند دست در دهن مار می کرد ولی وقتی که پدر می ترسد، می فهمد که مار خطرناک است که پدر اینطور می ترسد.

ای فرزندان علی من و تو از جهنم خبر نداریم.

به مولا علی که نگاه میکنیم می بینیم علی با آن همه بزرگی از آتش جهنم و از یاد آتش بیهوش می شدند، پس قیامت چه روز بزرگی است که علی با آن عظمتش و با آن علوّش می ترسد و می گوید: خدایا فردا چه کنم؟

پس با هم بگوییم، خدایا اگر چندی هوسرانی کردم و از او غافل شدم و سر و کارم را به تو نینداختم و اطراف هوی و هوس بودم حالا پشیمانم. شما هم بیایید همراه پدرتان علی علیه السلام که سوز و گدازی دارد، سوز و گدازی داشته باشید و بدانید که خبرهایی است.

علی علیه السلام که گناهی نداشته اینطور ضجه و ناله ها دارد. علی علیه السلام با این همه مناجاتها باز می گوید: خدایا گناهانم دلم را گرفته و سر تا پایم را گناه گرفته است اگر گناهان من زیاد است عفو تو بزرگتر است من کی و چی هستم در برابر عفو و کرم تو.

علی علیه السلام بندگی و تضرّع را به ما می آموزد، تو هم مثل علی علیه السلام ناله کن، ضجه بزن و هر چه آقا می فرماید عمل کن. ای شیع? علی با علی علیه السلام زمزمه کن و خدا خدا کن.

مدتی بی حرمتی بسیار شد          این زمان ازخواب دل بیدار شد

محو کن بی حرمتی های مرا       عفو کن دون همتیهای مرا

ای عطا از تو خطا بر ما میگر    ای وفا از تو جفا بر ما مگیر

آید از ما آنچه آید از لئیم            تو بکن نیز آنچه آید از کریم

 




موضوع مطلب :


<   1   2   3   
 
درباره وبلاگ

آرشیو وبلاگ
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 5508