Susa Web Tools
جهنم - بهشت و جهنم
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
بهشت و جهنم
شنبه 92 آذر 16 :: 12:0 صبح ::  نویسنده : ali farzadfar       

بخشی از حالات جهنم و عذابهای جهنمیان (قسمت  آخر)


 

عیب جویان هرزه زبان

در ادامه سفر، هدایت مرا به محلی برد که در آنجا گروهی را دیدیم دهانی مثل شتر دارند و از گوشت بدنشان قیچی کرده و در دهانشان می گذاشتند. (بحار الانوار، ج6، ص239، روایت 59)

به هدایت گفتم: اینها مگر چه کرده اند که گوشت بدنشان را می بُرند و در دهانشان می گذارند؟

هدایت: اینها اشخاصی عیب جو و هرزه زبان بودند، دنبال عیبهای مردم می گشتند تا آبروی آنها را برزیند و غیبت دیگران را می کردند. رو در رو تعریف و تمجیدشان می کردند ولی در پشت سرشان از آنها به بدی یاد می کردند.

اینها بدترین بندگان خدا بودند، چرا که دو چهره و دو زبان بودند.

گفتم: آیا اینها در حقیقت منافق بودند؟

هدایت: اینها شعبه ای از نفاق داشتند و اینها معروف به آدمهای دو رو بودند.

گفتم: قرآن مجید اینها را در دنیا به شدت مورد مذمّت قرار داده و می فرمود: «وای به حال عیب جویان هرزه زبان.» (سوره همزه / آیه ی 2: «ویل لکل همزة لمزة».)

هدایت: اینها آنقدر پست بودند که پیامبر در موردشان فرموده بود: دو رویان در روز قیامت در حالی که زبانشان از پشت گردنشان بیرون آمده می آیند و از آخر پاهایشان آتش شعله ور می شود و تمام بدنشان را در بر می گیرند بعد ندا می شود اینها دو رویانند. (کتاب ثواب الاعمال، ص269)

امام باقر علیه السلام در مورد اینها فرموده بودند: چه بد بنده ای است آن بنده ای که دو رو و دو زبان باشد، در حضورش او را تعریف کند و در پشت رو او را بخورد (غیبتش کند) اگر به دیگری نعمتی رسد حسادتش نماید و اگر نعمتی سلب شود او را خوار کند. (ثواب الاعمال، ص269)

 

رشوه خواران و رشوه دهندگان و واسطه گران

در ادامه راه سفر، عده ای را دیدم که آتش می خورند( سوره ی مائده آیه ی 62: « و تری کثیرا منهم یسارعون فی الاثم و العدوان و اکلهم السحت لبئس ما کانوا یعملون».) و از دهان تا نشیمن گاهشان می سوخت و از شدت سوزش آن، فریاد می زدند و این خوردن هر بار تکرار می شد.

هدایت گفت: می دانی اینها در دنیا چه کار می کردند؟

گفتم: نه.

هدایت: اینها کسانی بودند که در دنیا رشوه می گرفتند؛ یعنی: مشکل کسی که به دست اینان حل می شد، رفع می کردند و پول بابت آن می گرفتند و گاه توجیه می کردند، اسمش را هدیه می گذاشتند. (جامع الاخبار، ص156)

گفتم: راستش ما در دنیا شنیده بودیم رشوه گیرنده، رشوه دهنده، و واسطه بین این دو یعنی کسی که می داند کسی مشکل دارد و به او می گوید: من کسی را می شناسم که کار تو را حل کند اما کمی خرج دارد همه ملعونند. (جامع الاخبار، ص156. و قال علیه السلام: « الراشی و المرتشی و الماشی بینهما ملعونون» )

و در روایت پیامبر (ص) فرمود: «الراشی و المرتشی کلاهما فی النار» یعنی: « گیرنده و دهنده رشوه هر دو در آتشند.»

و در روایتی دیگر فرمودند: «مبادا رشوه بگیرید که رشوه خود کفر است و کسی که رشوه بگیرد بوی بهشت به مشامش نرسد.» (جامع الاخبار، ص156، و قال علیه السلام: « ایاکم و الرشوة فانها محض کفر و لا یشم صاحب الرشوة ریح الجنة» )

حال سوال من این است آیا در بین اینها، رشوه دهندگان نیز هستند؟

هدایت: بله، همانطور که گفتی رسول خدا (ص) همه را در یک مرتبه قرار داد و رشوه دهنده نیز در اینجا معذب است.

 

جایگاه کفار و منافقان

سر انجام هدایت مرا به منزلی از منازل جهنم برد که از همه منازل، پست تر و آتش در آن بر افروخته تر و ناله ها و فریادهای گوش خراش اهل آن بیشتر بود و تابوتهای آهنی که در وسط جهنم آویزان بودند هر یک شخصی را در خود جای داده بودند.

ملائکه غضب الهی با شلاقهای آتشین در بالا سر آنها حضور داشتند، هر لحظه بر سر و اندام آنها می نواختند که اگر یک ضربه از آن شلاقها به آبهای دریا در دنیا زده شود از شدت حرارت همه می جوشند.

گفتم: اینجا کجای جهنم است؟

هدایت: پست ترین درجه جهنم است.

گفتم: یعنی درک افسل؟

هدایت: بله پست ترین درجه جهنم همین جا است، اینجا جایی است که خداوند در دنیا به کفار و منافقین وعده داده بود یعنی اسفل السافلین در جهنم. (سوره نساء آیه ی 145: « ان المنافقین فی الدرک الاسفل من النار و لن تجد لهم نصیرا». )

هدایت: نمی دانم از عذاب کافر خبر داری یا نه؟

گفتم: کم و بیش در مورد عذاب آنها در دنیا چیزهایی شنیده بودم و می دانستم کفار در جهنم، الی الابد ماندگارند و سخت ترین عذابها را خواهند دید.

هدایت: درست گفتی؛ کفار و منافقان در بدترین جایگاه جهنم قرار دارند.

 

(سفر به عالم برزخ، بخش سفر برزخیان به جهنم)

 

+ نوشته شده توسط ابوالفضل در و ساعت | نظر بدهید
 
بخشی از حالات جهنم و عذابهای جهنمیان (قسمت پنجم)


 

احوال کسانی که به نحوی به حاکم جور کمک کردند


سپس با هدایت به دیدار کسانی رفتیم که به ظالمان و ستمگران کمک کرده بودند.

هدایت گفت: رفیق به نظر من از آن ظالم که آنجا بر سر و صورتش می زند علت عذابش رابپرسی.

گفتم: باشد و من به سوی آن ظالم حرکت کردم و از فاصله ی نه چندان دور پرسیدم:

ای ملعون تو چه کردی که با این ظالم هم منزل شدی؟

گفت: از من مپرس که شرم سارم.

گفتم: مگر چه کردی؟

گفت: من مسلمان بودم، نماز می خواندم، روزه می گرفتم. اما چون به مال دنیا حریص بودم، از زبانم و قلمم به نفع جور کمک گرفتم.

گفتم: خیال کردی آن ظالمها مسلمان نبودند؟ چرا، آنها هم مسلمان بودند.

پس تو دست کمی از ظالمین نداری، آیا در دنیا شنیده بودی که هر کس به ظالم کمک کند خود او هم ظالم است، اگر چه قلمی را برای ظالم آماده کند و یا مرکبی را جهت استفاده ظالم بدهد. (عیون اخبار الرضا، ج2، ص235)

ظالم: بله من می دانستم که نباید به ظالم کمک کنم اما

گفتم: اما چی؟

ظالم: امان از حرص و ولع مال دنیا، به حق، دوستی دنیا راس همه گناهان است ((حب الدنیا راس کل خطیئة)) چقدر تلاش کردم دنیا زده نباشم ولی بالاخره، دنیا گریبانم را گرفت و مرا در باتلاق آتشی که ملاحظه می فرمایید فرو برد.

گفتم: بله، چقدر در دنیا بزرگان ما فرمودند و از قول خداوند هم لابد شنیدی که خداوند تبارک و تعالی خطاب به حضرت عیسی، فرموده بود: ای عیسی عقلت را به کار بینداز و فکر کن و با دقت ببین در اقصی نقاط روی زمین، حال ظالمین چگونه است ((امالی شیخ صدوق، ص521)) آیا تو احوال فرعون و نمرود و سایر ظالمین را شنیده بودی و نگفتی آنها با آن همه قدرت و مکنت در روی زمین فساد کردند و به دست خدا هلاک شدند و دنیا و مال و منال آنان نتوانست به دادشان برسد؟

آری خداوند تبارک و تعالی به عیسی علیه السلام فرمود: ای عیسی هر وصیتی که به تو می کنم برای نصیحت است و حرف من حق است و من حق آشکارم و به حق می گویم. اگر بعد از اینکه تو را از عواقب معصیت خبردار کردم مرا معصیت کنی کسی به تو یاری نتواند کند و دستگیری غیر از من تو را نخواهد بود. ((امالی شیخ صدوق، ص 521))

ولی من فکر می کنم تو محبتی از ظالم به دل داشتی که در نهایت به آنها کمک کردی؟

ظالم: نه، من محبتی نسبت به انها نداشتم، ولی فکر نمی کردم دنیا برای من خطری داشته باشد.

گفتم: هلاکت، از آن کسی است که دنیا را به حال خود، بی خطر بداند و بگوید من می توانم از عهده دنیا برآیم. ((نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج6، ص233))

گفتم: شما بیچاره ها خیال می کردید، این حرفها نسیه است و با وسوسه های شیطان خود را در غفلت نگه داشته بودید و حال آنکه بزرگان دین، چقدر به ماها سفارش کردند، حتی تا جایی که می فرمودند: هر کس به بقای حاکم جور دعا کند، مثل کسی است که دوست داشته باشد که خداوند را معصیت کند. ((ارشاد القلوب، ص76))

از این مهمتر اگر کسی در راه خانه خدا هم چیزی در اختیار ظالم بگذارد و تنها بقای آنها را به خاطر پرداخت حق الزحمه یا کرایه بخواهد از ظالمان محسوب می شود. مگر در دنیا نشنیدی امام کاظم علیه السلام به صفوان شتربان گفت: ای ابا صفوان همه کارهای تو خوب است و زیبا جز یک کار.

صفوان گفت: چه کاری؟

حضرت فرمود: کرایه دادن شتران به این ظالم، یعنی هارون الرشید.

صفوان گفت: من شترها را در اختیار آنها به جهت باطل و لهو و لعب قرار ندادم من شترها را برای راه مکه جهت حمل حجاج دادم و این راه را نیز خودم نمی روم بلکه نوکرانم را گماشتم.

حضرت فرمود: آیا کرایه ها به عهده آنها نیست؟

صفوان گفت: آری به عهده آنهاست.

حضرت فرمود: آیا دوست داری که آنها زنده بمانند تا کرایه تو را بعد از برگشتن بدهند؟

صفوان گفت: آری دوست دارم زنده بمانند.

حضرت فرمود: هر کس بقای ظالم را بخواهد از ظالمان است و هر کس از آنها باشد به جهنم می رود.

پیامبر فرمود:« هر کس قدمی با ظالم بردارد تا او را یاری دهد به تحقیق از دین اسلام خارج شده ((مجموعه ورام، ج2، ص233 : قال رسول الله ص: «من مشی مع ظالم لیعینه فقد خرج من الاسلام...» )) (یعنی دیگر مسلمان نیست) ».

حال این تو و این هم عذابی که کم شدنی نیست.

ظالم خطاب به سردمدارانشان گفت: خدا عذابتان را زیاد کند، اگر شماها، ما را گمراه نمی کردید ما حالمان چنین نبود. (( سوره ی اعراف آیه ی 38 : « قال ادخلوا فی امم قد خلت من قبلکم من الجن و الانس فی النار کلما دخلت امه لعنت اختها حتی اذا ادارکوا فیها جمیعا قالت اخراهم لاولادهم دبنا هولاء اضلونا فآتهم عذابا ضعفا من النار قال لکل ضعف و لکن لا تعلمون» ))

اما دیگر دیر شده و نمی توانیم گذشته را جبران کنیم ای کاش، آنهایی که در دنیا به سر می برند می فهمیدند که اینجا چه خبر است و مواظب خود می بودند.

آنها هم مثل ما خود را به خواب غفلت می زنند و وقتی می فهمند، که دیگر دیر شده و قابل برگشت نیست.

اگر صدای مرا به گوش مردم دنیا می رساندند، با تمام توان فریاد می زدم ای مردم از آتش جهنم بترسید ((سوره ی تحریم آیه ی 6 : « قوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها الناس و الحجارة علیها ملائکة غلاظ شداد لا یعصون الله ما امرهم و یفعلون ما یومرون.» )) ای انسانها خیال نکنید برای همیشه در دنیا ماندگارید بلکه تا دنیا را مزه کنید عمرتان تمام شده و بیچارگی گریبان شما را می گیرد.

گفتم: حال نمی خواهد درس اخلاق بگویی، اگر کسی عقل داشت و فرمایش اولیای الهی را شنید و به داد خود رسید، که رسید و الا همین جهنم هر روز می گوید: « هل من مزید» ((سوره ی ق آیه ی 30 : « یوم نقول لجهنم هل امتلات و تقول هل من مزید».))

ظالم: تا انسان طعم زجر و شکنجه و عذاب را نچشد، وقتی به او بگویند مثلا صورتم از آتش می سوزد درک نمی کند اما وقتی فقط یک بند انگشت بسوزد می فهمد سوزش یعنی چه.

گفتم: بله، اگر وجدانتان روزی شما را مواخذه می کرد در جوابش می گفتید: حالا در فرصتهای بعدی توبه می کنیم، غافل از اینکه مرگ خبر نمی کند.

ظالم: من هم همین جوری خودم را فریب دادم، امروز و فردا کردم و همینطور تا سی سال گذشت تا به خود بیایم، اجلم رسید و ناگهان دیدم جهان در چشمم سیاه شده و صورت وحشتناک ملک الموت را مشاهده کردم، تا بخواهم از او اجازه بگیرم و گذشته ام را جبران کنم جانم را ستاند که خدا نیاورد آن ساعت را که هنوز هم بدنم می لرزد. بعد از آن هم به اینجا آمده ام که از همه جا و همه چیز بدتر است.

گفتم: خدا و رسولش و ائمه معصومین علیه السلام راست می فرمودند و ما هم به راستی آنها را پذیرفتیم و با جان و دل، فرامینشان را اجرا کردیم، چون به روز جزا اعتقاد داشتیم و می دانستیم هر کس هر عملی مرتکب شود جزای آن را می بیند.

من با آن همه نصیحت و مکالمه با «ظالم» دیگر خسته شده بودم و از چهره ام کاملا نمایان بود و جناب هدایت نیز به خستگی من پی برد و خطاب به من گفت: رفیق، می بینم خیلی خسته شدی، حال برویم هنوز سفر ادامه دارد.




موضوع مطلب :



 
درباره وبلاگ

آرشیو وبلاگ
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 5507